آیا میدانید اولریک نیسر کیست ؟ اگر تحصیلات خود را در حوزه روانشناسی ادامه داده باشید، احتمالاً نام این شخص را شنیدهاید. در ادامه مطلب این فرد مهم را به عنوان پدر علم روانشناسی شناختی معرفی میکنیم.
اگر از آن دسته افرادی هستید که به علم روانشناسی علاقه دارید و یا در این رشته تحصیل کردهاید به احتمال زیاد میدانید که این علم شامل مباحث مختلفی میشود. یکی از این مباحث پرطرفدار، روانشناسی شناختی نام دارد. روانشناسهای برجسته زیادی در جهان وجود دارند که از طریق بررسیها و تحقیقات خود توانستهاند به جمع زیادی از مردم دنیا کمک کنند. اولریک نیسر در گروه این روانشناسان برجسته قرار دارد که ما در این مقاله از تاک شد، به طور کامل به معرفی او و نظریههای مهمی که مطرح کرده است، میپردازیم.
اولریک نیسر کیست؟
قبل از اینکه توضیح دهیم چگونه اولریک نیسر به پدر علم روانشناسی شناختی معروف شد، بهتر است کمی در مورد اطلاعات شخصی او توضیح دهیم و بگوییم که اصلاً اولریک نیسر کیست؟ اولریش گوستاو نیسر در 8 دسامبر 1928 در شهر کیل آلمان به دنیا آمد. او دومین فرزند هانس و شارلوت نیسر بود که خواهری با اختلاف سنی 4 سال بزرگتر از خود داشت.
پدر نیسر، هانس از یک خانواده برجسته یهودی بود که در دانشگاه کیل اقتصاد را تدریس میکرد و به عنوان یکی از محققان برجسته در مؤسسه کیل برای اقتصاد جهانی به شمار میرفت. مادر نیسر، شارلوت کاتولیک بود و مدرک جامعهشناسی داشت. ضمن اینکه او به طور فعال، همراه با جنبش زنان آلمان بود.
در دهه 1930، پدر نیسر افزایش تمرکز نظامی را با محبوبیت نازیسم در آلمان پیشبینی کرد. شرایط حاکم و پیشنهاد خدمت به عنوان استاد تئوری پولی در مدرسه وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا او را نسبت به ترک آلمان برانگیخت. او در سال 1933 وارد انگلستان شد و چند ماه بعد خانوادهاش به او پیوستند. بعد از آن تمام خانواده نیسر با یک کشتی مسافربری انگلستان را ترک کردند و در 15 سپتامبر 1933 در ایالات متحده پیاده شدند.
بعد از آنکه اولریش نیسر همراه با خانواده خود در پنسیلوانیا استقرار یافت، به یکی از طرفداران بزرگ بیسبال تبدیل شد، همچنین او تصمیم گرفت تا نام کوچک خود را از اولریش به اولریک تغییر دهد. دلیل اصلی این امر هم این بود که دوستانش نمیتوانستند نام او را به درستی تلفظ کنند و او میخواست نامش کمتر آلمانی و بیشتر آمریکایی به نظر برسد. در کودکی به او دیکی کوچولو میگفتند و دوستانش به او لقب دیک را دادند که تا آخر عمر با او ماندگار شد.
هانس نیسر به عنوان یک استاد برجسته دانشگاه، امید زیادی به پسر کوچک خود داشت. رؤیای او این بود که اولریک به یک دانشمند برجسته تبدیل شود؛ بنابراین در حالی که هنوز پسربچه بود، یک مجموعه شیمی به او داد. نیسر در این باره گفته است که علیرغم تشویقهایی که از پدرش دریافت کرد، هرگز از مجموعه شیمی استفاده نکرده است. با این حال، در جوانی که شیفته دنیای علم بود، دبیرستان را ترک گفت. پدر اولریک نمیدانست که قرار است در آینده فرزندش با عنوان پدر علم روانشناسی شناختی در کل دنیا معروف شود.
سوابق تحصیلی و حرفهای اولریک نیسر
آشنایی با سوابق تحصیلی و حرفهای این دانشمند به ما کمک میکند تا بهتر بفهمیم که اولریک نیسر کیست؟ شاید جالب باشد که بدانید اولریک نیسر در سال 1946 با هدف تحصیل در رشته فیزیک وارد دانشگاه هاروارد شد. با این حال، او خیلی زود به روانشناسی علاقه پیدا کرد. شاید دلیل این علاقه را میتوان قدرت نفوذ مشاور دانشگاهی، یعنی جورج میلر دانست.
نیسر در معرض شاخههای مختلف روانشناسی از جمله فراروانشناسی، رفتارگرایی، روانکاوی و روانشناسی گشتالت قرار گرفت. او به روانشناسی گشتالت علاقه خاصی پیدا کرد و در سال 1950 مدرک لیسانس خود را در این رشته دریافت کرد.
پس از فارغالتحصیلی از هاروارد، نیسر برای برنامه کارشناسی ارشد در کالج Swarthmore درخواست داد. او قصد داشت که نزد ولفگانگ کوهلر، یکی از بنیانگذاران روانشناسی گشتالت که در آن زمان در این دانشکده بود به تحصیل بپردازد. با این حال، نیسر تنها توانست با دستیار کوهلر، هانس والاک، کار کند. او در سال 1952 مدرک کارشناسی ارشد خود را از این مؤسسه دریافت کرد.
نیسر پس از مدتی تصمیم گرفت که به مؤسسه تکنولوژی ماساچوست نقلمکان کند، اما بعد از یک سال به خاطر دریافت پیشنهاد تدریس، به Swarthmore بازگشت. سپس به هاروارد بازگشت تا در دوره دکترا دانشگاه ثبتنام کند. او توانست در سال 1956 مدرک دکترای خود را در رشته روانشناسی تجربی دریافت نماید. اولریک با پذیرش سمت در گروه روانشناسی دانشگاه برندیس افق روانشناسی خود را گسترش داد.
دانشمند جوانی به نام الیور سلفریج، از طرفداران یادگیری ماشین یکی از افراد تأثیرگذار در تبدیل شدن نیسر به پدر علم روانشناسی شناختی بود. آنها با همکاری یکدیگر در سال 1960 مقالهای را در مجله Scientific American منتشر کردند و به توصیف مدل پاندمونیوم تشخیص الگو که توسعه داده بودند، پرداختند. او با تحقیقات گسترده و نقل مکان به دانشگاه پنسیلوانیا کتاب مهم روانشناسی شناختی خود را در سال 1967 منتشر کرد.
نیسر همزمان با تدریس در دانشگاه کرنل در سمت استاد کامل، تعدادی آزمایش هوشمندانه بر روی ادراک انسان انجام داد و تحقیقات خود را در مورد حافظه انسان عمیقتر کرد. او با نقل مکان به دانشگاه Emory آزمایش معروف حافظه چلنجر را انجام داد و پروژه ادارک Emory را برپا کرد. بعد از آن به کرنل بازگشت و تا زمان بازنشستگی در آنجا ماند.
نظریه روانشناسی شناختی نیسر
تا اینجای کار متوجه شدیم که اولریک نیسر کیست و چگونه توانست به پدر علم روانشناسی شناختی تبدیل شود. حال بهتر است کمی در مورد نظریه او صحبت کنیم. نیسر هرگز طرفدار رفتارگرایی نبود؛ زیرا معتقد بود مفروضات اساسی این رویکرد نادرست است.
برای مثال او با تمرکز دقیق رفتارگرایی فقط بر رویدادهای بیرونی مخالف بود و این ایده را رد کرد که رفتار پیچیده انسانی را میتوان به طور کامل با فرایند شرطیسازی توضیح داد. به گفته او، روشهای رفتارگرایانه، آنچه را که روانشناسان میتوانستند در مورد طبیعت انسان مطالعه کنند، محدود میکرد.
نیسر در کتاب روانشناسی شناختی خود در سال 1967، تحقیقاتش را در مورد توجه، حل مسئله، تشخیص الگو، ادراک و حافظه تشریح کرد. وی همچنین بر مفاهیم پردازش اطلاعات و پردازش سازنده تأکید داشت. نیسر اصطلاح روانشناسی شناختی را ابداع کرد و این رویکرد جدید را به عنوان جایگزینی برای رفتارگرایی ارائه داد.
از آنجایی که اولریک ایدههایی از محققان مختلف را برای تشکیل یک نظریه واحد گرد هم آورد، از او به عنوان پدر علم روانشناسی شناختی یاد میشود. شما برای درک دقیق مسئله میتوانید پادکست در مورد طراحی رفتار سایت تاک شد را گوش دهید.
روانشناسی شناختی چیست؟
روانشناسی شناختی از روشهای علمی برای مطالعه ذهن انسان به عنوان پردازشگر اطلاعات استفاده میکند. در این روش محققان مدلهای شناختی را برای توضیح فرایندهای ذهنی مانند ادراک، توجه، حافظه، تفکر، خلاقیت و زبان میسازند.
قبل از اینکه اولریک نیسر یک رویکرد شناختی را پیشنهاد کند، بسیاری از روانشناسان به فرایندهای ذهنی علاقهمند بودند. با این حال، ورود رایانههای دیجیتالی باعث شد تا محققانی مانند نیسر مفاهیم، سرنخها و مسیرهای مورد نیاز برای کشف ذهن انسان را راحتتر کشف کنند.
یک کامپیوتر قادر به دریافت، کدگذاری، ذخیره، استفاده و بازیابی اطلاعات است. روانشناسان شناختی سعی میکنند با مقایسه ذهن انسان با نحوه کار یک کامپیوتر، توضیح دهند که انسان چگونه اطلاعات را پردازش میکند. در حالی که شناخت انسان میتواند بسیار پیچیده باشد، نحوه پردازش اطلاعات توسط کامپیوتر بسیار سادهتر است.
مدل پردازش اطلاعات ادعا میکند که انسانها اطلاعاتی را که از محیط دریافت مینمایند به صورت داخلی پردازش میکنند. این با رفتارگرایی متفاوت است که نشان میدهد انسان صرفاً به محرکهای بیرونی پاسخ میدهد.
مدل پردازش اطلاعات دارای چندین فرض است. برای مثال، فرض میکند که انسانها اطلاعات را در یک سری مراحل شبیه به رایانه پردازش میکنند. این پردازش از یک توالی واضح پیروی میکند که در زیر هر کدام از آنها توضیح داده شده است:
ورودی
در این مرحله افراد باید اطلاعات را از محیط دریافت و رمزگذاری کنند و سپس آن را مورد پردازش قرار داده تا بتوانند پاسخ مناسبی را به اطلاعات بدهند. در این حالت تعدادی از فرآیندهای ذهنی مانند ادراک، توجه و حافظه کوتاهمدت درگیر هستند. به عنوان مثال، یک فرد ممکن است اطلاعاتی را از حواس خود دریافت کند (ادراک)، اما فقط اطلاعاتی که بر روی آن (توجه) متمرکز است، به حافظه کاری او منتقل میشود تا بتواند به سرعت به محیط اطراف خود پاسخ دهد.
ذخیرهسازی
در این مرحله اطلاعات توسط سیستمهای پردازش ذهن تبدیل شده و در حافظه بلندمدت ذخیره میشود. در صورت نیاز توسط حافظه کوتاهمدت بازیابی، پردازش و استفاده خواهند شد. به عنوان مثال، اطلاعات حاصل از ادراک و حافظه ممکن است برای استدلال و تصمیمگیری استفاده شود.
خروجی
این مرحله بر تولید پاسخ مناسب به اطلاعات دریافت شده تمرکز دارد. به عنوان مثال، هنگامی که تفکر رخ داد، تصمیمات باید از طریق صحبتکردن، نوشتن یا سایر اشکال ارتباط بیان شوند.
روانشناسی شناختی نشان میدهد که نحوه پردازش اطلاعات توسط شخص ممکن است تحتتأثیر طرحوارههای او باشد. طرحواره یک چارچوب ذهنی است که از تجربیات گذشته فرد ایجاد میشود و به او کمک میکند تا دستهبندی اطلاعات و رابطه بین آنها را سازماندهی کند. انواع مختلفی از طرحوارهها وجود دارد. اپیزود دوم فصل سوم تاک شد میتواند خیلی بهتر نسبت به درک این مسائل به شما کمک کند.
کاربردهای روانشناسی شناختی
حال که متوجه شدیم اولریک نیسر کیست و چگونه توانست به عنوان پدر علم روانشناسی شناختی مورد توجه مردم قرار گیرد، به ما کمک میکند تا بهتر کاربردهای این علم را درک کنیم. رویکرد شناختی در زمینههای متعددی به کار گرفته شده است که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- دارو: برای کمک به افراد در بهبودی از آسیب مغزی
- مشاوره: برای کمک به افراد مبتلا به مشکلات ذهنی یا عاطفی از طریق استفاده از گفتاردرمانی مانند درمان شناختی رفتاری (CBT) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT)
- آموزش: برای توسعه استراتژیهایی برای کمک به دانشآموزان دارای ناتوانی یادگیری
- عدالت کیفری: برای ارزیابی قابلیت اطمینان شهادت شاهدان عینی و خاطرات بازیابی شده دوران کودکی
- رشد اخلاقی: کمک به کودکان برای افزایش سطح استدلال اخلاقی
جمعبندی
ما در این مقاله سعی کردیم تا به طور کامل توضیح دهیم اولریک نیسر کیست و چگونه توانست به پدر علم روانشناسی شناختی تبدیل شود. او یک روانشناس آلمانی – آمریکایی بود که به شعلهور شدن انقلاب شناختی در روانشناسی کمک کرد و توانست اولین نظریه شناختی یکپارچه را در سال 1967 ارائه کند. این دانشمند مشهور در سال 2012 به دلیل بیماری پارکینسون در ایتاکا نیویورک درگذشت.